سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 89/1/15 | 2:18 عصر | نویسنده : منتظر مهدی(مسافر)


 

 

آقای ثانیه‌ها!
آیا از سرزمین یاس‌ها آمده‌ای که عطر نفس‌هایت از فرسنگ‌ها جانمان را می‌نوازد؟!
یا از سرزمین آیینه‌ها آمده‌ای که صداقت در کلامت موج می‌زند...؟!
چشمان پرگناه ما هرگز تو را ندید، امّا با قلبمان تو را همیشه احساس می‌کنیم.


 

سلالة زهرا!
از دل‌تنگی زیاد گفته‌ایم و زیاد شنیده‌ای امّا مسئله این است آیا باور کردنش برایت آسان است یا دشوار!


 

آقای لحظه‌های پرالتهاب من!
جهان در پشت میله‌های زندان «چه کنم» گرفتار است و زمین با همه‌ی وجود خود «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس» را احساس می‌کند.


 

مهربان‌تر از باران!
کودکان فقیری را در سرزمین‌های غنی غارت شده بارها دیده‌ام که حتی به اندازه یک نفس کشیدن به آینده امیدی ندارند. فرزندانی که از درد لاغری و گرسنگی به سادگی می‌شود دنده‌های نازک آنها را شمرد.


 

عزیزفاطمه!
من مادرانی را دیده‌ام که فرزندان خود را در قنداقه‌ای پر از گل‌های سرخ می‌پیچند امّا به جای گهواره آنها را در گوری سرد می‌نهند.


 

تنهاترین مرد خدا!
من تازه عروسان بیوه شده و عمر یک روزه‌ی نوزادانی را که سال‌ها در انتظارشان بوده‌اند، می‌فهمم. من چنگال‌های بی‌رحم نامردان عالم که بر جوانی جوانان ما چنگ می‌اندازد را می‌بینم. من قلم‌هایی را که تو را افسانه می‌خوانند، می‌دانم.


 

یاور افلاکی من!
انگار حنجره هنجارهای اسلام را غبار حرص و غفلت مسلمان آزار می‌دهد و من هنوز هم متحیّرم که خدا چقدر صبور است!


 

شاهد دادگاه عدل!
بگذار تا اعتراف کنم که اگر به اندازه‌ی جرعه‌ای عاشقت بودیم می‌آمدی. نیستیم که نمی‌آیی.
حکومت عشق در مملکتی برپا می‌شود که مردمش عاشق باشند، آری ما فقط عاشقی را «شعار» داده‌ایم و بس.
مهربانا! مگذار تسبیح نگاهمان از فرط جدایی دانه دانه شود...


 


   اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج




  • فود تک
  • توماس
  • زیبا مد
  • آسمان